ایـלּ بـآر تـלּـهــآتــر از همیـشــﮧ . . .
ஜ..مـכتی است کفه ترازویم تعادل نــ ـ ـ ـכارכ... כستانم خالیست امـــا כلم پــ ـ ــ ـ ــرஜ
حالا این جمله را درک میکنم که " درساحل چشماش گم شدم".....
وخیلی دیر ,این جمله رو درک کردم که" همین ساحل چشماش منو به تباهی کشوند...!!
صبر میکنم ... حتی بعد از رفتنش..
میخواهم بدانم صبر کردن اورا به من خواهد رساند؟!!
سرگرمی این روز هایم اینه که به دوردست ها خیره بشم...
نمیدونم چشام چرا اینقدر بیتابن؟؟شاید هم امید به بازگشت تو دارند...!!
نظرات شما عزیزان: